تسلیت

خداوند رحمتشون کنه

هر روز که میگذره باور نبود فرنازم بیشتر و بیشتر اذیتم میکنه. باور اینکه دیگه نمیتونم یگانه خواهرم، همدم تنهایی هامو ببینم داره خفه ام میکنه. فقط میتونم بگم از شما استاد فرهیخته بخاطر ابراز همدردیتون کمال تشکر رو دارم و ازتون استدعا دارم هر وقت که سرکلاس تدریس رفتید یادی از فرناز من که عاشق درس و دانشگاه بود بکنید.
همه اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با مراسمی که واسه فرنازم گرفتن منت سر ما گذاشتن. دست همتون درد نکنه. بهناز خواهر دلشکسته فرناز

دو هفته پیش برای انجام کارهای مربوط به پایان نامه‌ام رفته بودم علم و صنعت. دانشگاه به اون بزرگی بدون فرناز هیچ صفایی نداشت. :-((
فرناز جون دلمون واسه خنده‌هات خیلی تنگ شده.:"((

مراسم چهلم گل پرپر شده امان روز جمعه 5 اذر از ساعت 1.30 الی 15 در مسجد نور واقع در میدان فاطمی بر قرار میباشد(بچه های دانشگاه تو مراسم ختمی که تو دانشکده صنایع گرفته بودند واقعا سنگ تموم گذاشتند دست همشون درد نکنه انشالله هیچ کدومشون غم نبینند ) دایی فرناز

خدا رحمتشون کنه. یکی از دوستان دوران دانشجویی من هم چند روز پیش فوت کردن اونم بر اثر سکته مغزی!! وقتی این خبرا رو میشنوم ، ارزش زندگی برام زیر سوال میره!
گرچه به نظرم تو جوونی مردن اونم وقتی هنوز کسی بهت وابسته نیست خیلی بهتره!!
خدا به خونوادشون صبر بده.

داشتم به این فکر می کردم که چه قدر از برنامه هایی که واسه زندگیم ریختم عقب هستم و هر چه تلاش می کنم مثل یه مورچه میمونه حرکتم! گاهی تو ترافیک ماشین ها میمونم و گاهی تو ترافیک آدم ها ..... مثل کنکور ارشد که خیلی براش انگیزه دارم و لحظه لحظه درس خوندن برام مثل یه نیایش میمونه ! کلی شور زندگی دارم و همیشه می خندمو شادم! وووووووووووووووووووووووووووووووووولی هیچ وقت به اینکه ممکنه روزی نباشم اصلا حتی فکر هم نمیکنم!
این دختر خانم گل هم حتما کلی نقشه و آزو داشته برای زندگیش و هیچ وقت هم به رفتن فکر نمیکرده!
اندکی تامل ...................................... ما هم روزی میریم! خدایش بیامرزد ... خدا همه زندگان را نیز بیامرزد