مصاحبه با رتبه ۱۲ کنکور مهندسی صنایع گرایش ۱۲۶۰ (مهندسی صنایع-سیستمهای اقتصادی اجتماعی و مدیریت سیستم و بهره وری)

در کنکور کارشناسی ارشد مهندسی صنایع سال ۱۳۹۳

کمی خود را معرفی کنید و بفرمایید مقطع کارشناسی را در چه رشته و دانشگاهی گذراندید؟

الناز قربانی هستم، در مقطع کارشناسی مهندسی صنایع در دانشگاه علم و صنعت می خوندم.

در زمان تحصیل در مقطع کارشناسی وضعیت تحصیلی شما به چه صورت بود؟

در مقطع کارشناسی در ۳ ترم اول اوضاعم بد بود و اصلاً نه می خوندم و نه علاقه ای به دانشگاه داشتم. از ترم ۴ به بعد ولی درست با دانشگاه درگیر شدم و معدلم رو از ۱۳ کشوندم به ۱۶٫

آیا از ابتدا به رشته صنایع علاقه داشتید و چطور شد که این رشته را انتخاب کردید؟

پدر من مهندس صنایعه و من موقع انتخاب این رشته شناخت نسبتاً خوبی ازش داشتم و همیشه ام از انتخابم راضی بودم.

چی شد که حس کردید باید کنکور ارشد بدید؟ واقعا به این حس که نیاز به کارشناسی ارشد دارید رسیده بودید یا جو دانشجوها و فشار خانواده و جامعه و … باعث این انتخاب شد…

من همیشه قصدم این بود که تا دکترا بخونم، و قصد داشتم که برای دکترا اپلای کنم.  دوست داشتم دانشگاه ارشدم از کارشناسی م بهتر باشه که موقع اپلای برای دکترا به کارم بیاد.

از روند درس خوندنتون برامون بگید، اگر از روزی که خوندن رو برای کنکور کارشناسی ارشد شروع کردید رو به بازه‌های زمانی دو ماهه تقسیم کنیم، تو هر بازه چه قدر درس میخوندید و رو چه دروسی تمرکز می‌کردید؟

نحوه درس خوندنتون چطور بود؟ کجا درس می‌خوندین؟ خونه یا کتاب خونه؟ گروهی یا فردی؟

من از اول با دوستم درس می خوندم. با هم می رفتیم کتابخونه و کلاً با هم هماهنگ بودیم. این موضوع خیلی مفید بود چون جا واسه تنبلی نمیذاشت.

منابعی که برای دانشجویان سال بعد توصیه می کنید، چه منابعی هستن؟

در آزمون‌های پژوهش شرکت کردید؟ به نظر شما سطح سوالات، طراحی اساتید تا چه حد شبیه به کنکور ارشد بود؟ در مورد رقابت این آزمون‌ها چی می تونید بگید؟ آیا رقبای اصلی تون رو در این آزمون‌ها دیدید و کلا نتایج و روند شما به نتایج کنکور شبیه بود؟

بله من در آزمون ها شرکت کردم و با برنامه ی آزمونا درس خوندم. نتایج آزمونام خیلی نوسان داشت. من رتبه ۲۰ داشتم رتبه ی ۳۲۰ هم داشتم. سوالا خیلی سخت و آسون می شد که البته از قصد بود چون می خواستن عادت کنیم که اگه یه درسو سخت دادن توش نمونیم، ولی این موضوع باعث شد من بعد از ۲-۳ تا آزمون اول دیگه نتیجه آزمونا رو خیلی جدی نگیرم. در کل ولی آزمونا خیلی مفید بود، خصوصاً اینکه به درس خوندن من برنامه داد. البته درسایی که سر کلاسشون میومدم و از رو جزوه ی استاد طراح درس میخوندم برای من زدنش تو آزمونا آسون میشد و برای بچه هایی که کلاس رو نمیومدن و منبعشون فرق می کرد سخت میشد.

برنامه شخصی شما آیا با آزمون‌ها هماهنگ بود و لزومی در این کار می‌بینید؟

بله من برنامه م با آزمونا هماهنگ بود. من کلاً ادمی ام که هدف کوتاه مدت باید داشته باشم و آزمونا این هدف رو برای من به وجود میاورد. برای همین من بدون فکر کردن به کنکور فقط هدفم رو این تعیین کرده بودم که به آزمونا برسم. این موضوع هم باعث شد استرسم کمتر شه هم با برنامه و مستمر درس بخونم.

روش خاصی برای تست زدن داشتید؟ مثلا تستهای سخت رو بپرید یا تستی رو علامت بزنید و …

من همونطور که دکتر ایوزیان گفتن علامت می زدم. یه سری تستا که سخت بودن رو یه جور علامت می زدم و اونایی که نکته داشتن رو یه جور دیگه، و بار دوم به نکته دارا بیشتر از سختا توجه می کردم. من با دوستم که با هم درس می خوندیم واسه دروس اختصاصی با هم یه سری کتاب داشتیم. هر کدوممون تستای نکته دار و علامت می زدیم و بار دوم تست زدن من هم تستایی که خودم علامت زده بودم می خوندم هم تستایی که اون علامت زده بود.

شده بود که از درس خوندن خسته شی یا ناامید از نتیجه گرفتن بشی؟ در این شرایط چی کار می‌کردی و چی بود که تو رو به نتیجه گرفتن امیدوار می‌کرد…؟

خسته که می شدم یه برنامه ای جور میکردیم که از اون حال و هوا درآیم. من کلاً تا قبل از اینکه کنکور بدم اعتماد به نفسم خیلی بالا بود و چون زبانم هم خوب بود می گفتم در بدترین شرایط مجبور میشم برم مالی خواجه نصیر و واسه همین حتی موقعی که نتیجه ی آزمونم بد میشد با اعتماد به نفس می گفتم سوالا استاندارد نبوده. واسه همین خیلی پیش میومد خسته شم ولی هیچ وقت نا امید نمیشدم.

در دو زمان میخوام بدونم چه رتبه‌ای از خودت متصور بودی؟ یکی نزدیک بهمن و پیش از کنکور و یکی هم اسفند و بعد از کنکور؟

قبل کنکور فکر می کردم بین ۵۰ تا ۱۰۰ بشم. بعد از کنکور فکر میکردم بین ۱۰۰-۱۵۰ شم و بعد از اینکه کلید سنجش اومد حتی انتظار تا ۲۵۰ هم داشتم. البته من کلاً روی سیستم چون رشته اصلیم نبود فکر نمیکردم و این فکرا فقط رو رتبه ی صنایع بود.

در زمان درس خوندن برای کنکور تفریح هم داشتی؟ چند ساعت صرف تفریحاتتون می کردین در طول هفته؟

من به غیر از جمعه ها که همیشه واسه استراحت میذاشتم (و روزایی که جمعه آزمون داشتیم شنبه صب رو استراحت میکردم)، یه هفته رو تو آذر که حس کردم درس داره زیاد بهم فشار میاره و دارم استرس می گیرم کلاً استراحت کردم. در کل هم اگه هر از چند گاهی برنامه ی تفریحی ای پیش میومد میرفتم و خیلی سخت نمی گرفتم.

چه کسانی تو این راه پر پیچ و خم کمکت کردن و در موفقیتتون بیشترین تأثیر رو داشتن؟

خانواده م که کلاً خیلی هوامو داشتن و کمک کردن، ولی دوستم شبنم (که اون هم رتبه ی برتر شد) بیشتر از هر کس دیگه توی نتیجه م تاثیر داشت، چون هیچ وقت نمیذاشت تنبلی کنم و همیشه حتی اگه خودش از برنامه عقب بود، اگه من مبحثی رو نمی فهمیدم یا مشکل داشتم با حوصله برام توضیح میداد.

برای چه دروسی در کنکور کارشناسی ارشد در کلاس های پژوهش ثبت نام کردید؟

من به جز زبان و کلاسای نکته و تست همه رو ثبت نام کردم.

آیا از شرکت در کلاسهای ما نتیجه گرفتید؟ (شرکت در کلاسهای آمادگی کنکور پژوهش تا چه اندازه در موفقیت شما تأثیر گذار بود؟)

کلاسای آمار و تحقیق استاد ایوزیان و زاهدی سرشت که خیلی مفید بود، خصوصاً چون من از قبل پایه م چندان قوی نبود احتمال و تحقیق رو تو این کلاسا خیلی خوب یاد گرفتم. به نظر من اگه کسی کلاسی واسه کنکور ارشد بخواد بره این دو تا کلاس رو باید حتماً بره. کلاس کیفیت دکتر امیری هم هر چند من از قبل بیشترش رو بلد بودم ولی باز واسه م خیلی مفید بود. کلاس اقتصاد مهندسی دکتر اسماعیلی هم که عالی بود و من همه ی اقتصاد مهندسی رو سر کلاس یاد می گرفتم. کلاس پروژه و طرحریزی و موجودی ام بچه ها می گفتن خوبه ولی من کمتر سر کلاس رفتم.

تو بحث ارشد مهندسی صنایع، اگه بازم به عقب برگردی برای کنکور همین دپارتمان صنایع پژوهش با این کادر اساتیدرو انتخاب می‌کنی؟

بله.

برامون از اون چند ماه (آخر بهمن تا اول اردیبهشت) که احتمالاً هم با کلی فکر و خیال گذشته که چه رتبه‌ای در انتظارمه، بگید؟

اسفند که خیلی برای من استرس داشت و خصوصاً به خاطر کلیدی که سنجش داده بود من کلاً نا امید شده بودم، ولی بعدش دیگه سعی کردم زیاد بهش فکر نکنم.

کاری هست که از انجام ندادنش افسوس بخوری؟ در این مورد چه توصیه‌ای برای داوطلبین داری؟

افسوس من اینه که از اول رشته ی سیستم رو انتخاب نکردم و واقعاً دلیل خاصی هم واسه انتخاب صنایع نداشتم و از اول هم میدونستم سرعتم پایینه منطقی بود که سیستم رو انتخاب کنم ولی درست تحقیق نکردم و چون اطرافیانم اکثراً صنایعو انتخاب کرده بودن منم بی دلیل صنایعو انتخاب کردم.

من بعد از خوندن ۲-۳ فصل از موجودی تصمیم گرفتم موجودی رو حذف کنم چون هم خوندنش برام خیلی سخت بود هم خیلی وقت می گرفت، نزدیکای کنکور (یه ماه آخر) به خاطر این موضوع استرس گرفته بودم و هی تصمیم می گرفتم بخونم و یه فصل می خوندم بعد دوباره میدیدم سختمه بیخیال میشدم. این موضوع باعث شد وقتم اون اواخر الکی هدر بره واسه موجودی (که آخرم سر کنکور حتی سوالاشو نخوندم). به نظرم اگه دیدین درسی براتون خوندنش خیلی سخته و حذفش کردین، دیگه بهش فکر نکنین و وقتشو به یه درس دیگه بدین که لااقل یه درس دیگه تون قوی تر شه.

به نظرت باید برای هر درس چند تا منبع رو خوند یا یک منبع کافیه؟

یه منبع رو چند بار خوند.

با شنیدن این کلمات اولین واژه ای که به ذهنت میاد رو بگو

مهندسی صنایع: گلابی

ایوزیان: بهترین استاد

پژوهش: بهترین موسسه کنکور

در پایان مهم‌ترین توصیه‌ای که برای داوطلبان کنکور سال بعد دارید چیه؟

قبل از شروع تحقیق کنن و رشته شونو (صنایع یا سیستم) با توجه به توانایی هاشون انتخاب کنن. اعتماد به نفسشونو حفظ کنن و سعی کنن کنکورو خیلی جدی نگیرن که استرسی نشن، و اگه دوست صمیمی ای دارن که بهش اعتماد دارن و در یه سطحن سعی کنن با هم درس بخونن، از تنهایی خوندن خیلی بهتره.

با تشکر از وقتی که برای مصاحبه و کمک به دانشجویان سال آینده دادید.